***نسیم معرفت***
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت چهاردهم
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
مثلا در آیه 83 از سوره کهف در رابطه با قِصّه ذوالقرنین چنین آمده است : وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً . و از تو درباره «ذو القرنین» می پرسند بگو: «بزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد.» . اگر چه بنابر آن چیزی که بعدا می آید در آخر آیاتی که مربوط به ماجرای اصحاب کهف است عبارت و آیه ای وجود دارد که اِشعار و اشاره به همین مطلب دارد و می فهماند که گویا ماجرای اصحاب کهف را از پیامبر پرسیده اند . مثل آیه 23 از سوره کهف که می فرماید :"وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَداً * إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسیتَ وَ قُلْ عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداًدر باره هیچ چیز (از جمله ماجرای اصحاب کهف که از تو سؤال کردند) مگو این کار را فردا مى کنم * مگر اینکه بگویی : اِن شاءَ اللّهُ . اگر خدا بخواهد و هر گاه فراموش کردی ، ( جبران کن ) و پروردگارت را به خاطر بیاور و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند» .
* وَ سِیاقُ الآیاتِ الثَّلاثِ الَّتی اُفتُتِحَت بِهَا القِصَّةُ مُشعِرُُ بِأَنَّ قِصَّةَ الکَهفِ کانَت مَعلُومَةََ إِجمالاََ قَبلَ نُزُولِ الوَحیِ بِذِکرِ القِصَّةِ وَ خاصَّةََ سِیاقُ قَولِهِ : «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَباً» وَ أَنَّ الَّذی کَشَفَ عَنهُ الوَحیُ ، تَفصیلَ قِصَّتِهِم ، اَلآخِذُ مِن قَولِهِ : «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ ... » إِلَى آخِرِ الآیاتِ. سیاق آیات سه گانه اى که داستان اصحاب کهف با آن ها افتتاح و آغاز شده است اِشعار و اشاره به این دارد
ادامه دارد ........
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت چهاردهم
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***********************************************
*تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی+با ترجمه و شرح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت اول
***نسیم معرفت***
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت پانزدهم
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
سیاق آیات سه گانه اى که داستان اصحاب کهف با آن ها افتتاح و آغاز شده است اِشعار و اشاره به این دارد که قصه اصحاب کهف قبلا به طور اجمال در بین مردم معروف و مشهور بوده است ، مخصوصا سیاق آیه («أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَباً .آیا گمان کردی اصحابِ کَهف و رَقیم که همان اصحاب کهف است از آیات عجیب ما بودند؟!») بیشتر به این مطلب اِشعار و اشاره دارد و آن چیزی که وحی و آیات قرآن (در سوره کهف) کاشف و بیانگر آن است عبارت است از تفصیل ماجرای اصحاب کهف است که از آیه 13 از سوره کهف یعنی از آیه «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى» شروع می شود .
ضمنا قابل ذکر است که مرحوم علامه در آغازین تفسیر سوره کهف(در ص 253 از المیزان جلد13) چنین آورده بود : * وَ غَیرُ بَعیدِِ أَن یُقالَ إِنَّ الغَرَضَ مِن نُزُولِ السُّورَةِ ذِکرُ القِصَصِ الثَّلاثِ العَجیبَةِ الَّتی لَم تُذکَر فِی القُرآنِ الکَریمِ إِلّا فِی هذِهِ السُّورَةِ وَ هِیَ قِصَّةُ أَصحابِ الکَهفِ وَ قِصَّةُ مُوسى وَ فَتاهُ فِی مَسیرِهِما إِلَى مَجمَعِ البَحرَینِ وَ قِصَّةُ ذِی القَرنَینِ ثُمَّ استُفیدَ مِنها ما استُفرِغَ فِی السُّورَةِ مِنَ الکَلامِ فِی نَفیِ الشَّریکِ وَ الحَثِّ عَلَى تَقوَى اللهِ سُبحانَهُ. و بعید نیست گفته شود که غرض و هدف از نزول این سوره بیان و ذکر سه داستان شگفت انگیز می باشد که در قرآن کریم جز در این سوره ذکر نشده است و آن ها عبارتند از 1- قصّه و ماجرای اصحاب کَهف 2- داستان موسى و آن جوانى که در مسیرشان به سمتِ مَجمَعُ البَحرَین همراهش بود(تا حضرت موسی ع در آنجا براساس نشانه هایی که از طرف خدا داشت به حضرت خضر برسد و به شاگردیش نائل آید و از محضرش بهره مند گردد) 3- حکایت و ماجرای ذِى القَرنین . و سپس از این سه داستان استفاده می شود که نهایت چیزی که کوشش شده در این سوره عبارت است از اثبات و بیان نفى شرک و شریک برای خدا و تشویق بر تقوى و ترس از خداوند است.
* وَ وَجهُ اِتِّصالِ آیاتِ القِصَّةِ بِما تَقَدَّمَ أَنَّهُ یُشیرُ بِذِکرِ قِصَّتِهِم وَ نَفیِ کَونِهِم عَجَباََ مِن آیاتِ اللهِ[وَ] أَنَّ أَمرَ جَعلِهِ تَعالَى ما عَلَى الأَرضِ زِینَةََ لَها یَتَعَلَّقُ بِهَا الإِنسانُ وَ یَطمَئِنُ إِلَیها مُکِباََّ عَلَیها مُنصَرِفاََ غافِلاََ عَن غَیرِها ، لِغَرَضِ البَلاءِ وَ الأِمتِحانِ ثُمَّ جَعَلَ ما عَلَیها بَعدَ أَیّامِِ قَلائِلَ صَعیداََ جُرُزاََ لایُظهِرُ لِلإِنسانِ إِلّا سُدَى وَ سَراباََ لَیسَ ذلِکَ کُلُّه ُ إِلّا آیَةََ إِلهِیَّةََ هِیَ نَظیرَةُ ما جَرَى عَلَى أَصحابِ الکَهفِ حِینَ سَلَّطَ اللهُ عَلَیهِمُ النَّومَ فِی فَجوَةِِ مِنَ الکَهفِ ثَلاثَ مِأَئَةِِ سِنینَ شَمسِیَّةََِِ ثُمَّ لَمّا بَعَثَهُم لَم یَحسَبُوا مَکثَهُم ذلِکَ إِلّا مَکثَ یَومِِ أَو بَعضَ یَومِِ.
و وجه و جهتِ پیوند و اتصال آیاتی که مربوط به قصه و داستان اصحاب کهف است با آیاتِ پیشین این است که آنچه که در این جهان و در این عالَم رخ می دهد چه مایه شگفتی و تعجب مردم باشد و چه نباشد همه از آیات و نشانه های الهی است که برای امتحان و آزمایش مردم و معلوم ساختن مراتب ایمان و اعتقاد آنها به خداوند است. خداوند متعال در نخستین آیات مربوط به داستان و قصه اصحاب کهف ضمن اشاره به این ماجرا می فرماید که جای تعجب و شگفتی در این داستان(اصحاب کهف) نیست زیرا که همه حوادث و پدیده های جهان از جهت اینکه نشانه و آیت الهی و آزمایش و امتحان برای انسان ها است همانند یکدیگر و شبیه هم هستند و ماجرای اصحاب کهف هم یکی از آن ها است و برای امتحان و آزمایش کردن مردم است و جای شگفتی و تعجب نیست. خداوند متعال در آیه 9 از سوره کهف می فرماید : (أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَباً. «ای پیامبر» آیا گمان کردی اصحابِ کَهف و رَقیم (که همان اصحاب کهف است) از آیات عجیب ما بودند؟!). در آیات پیشین که توضیح و تبیین آن ها قبلا گذشت گفته شد که اگر خداوند متعال «ما عَلَى الأَرض» و آنچه که روی زمین به عنوان زینت است در نظر انسان جلوه داده، و علاقه و تعلُّقی در دل انسان نسبت به آن ها بوجود آورده به طوری که میل و اطمینان و اعتماد به امور دنیوی پیدا می کنند و مُکِبّ و فُرُو و بُرو افتاده با تمام وجود روی مال و منال و امور دنیوی می شوند و به اصطلاح زمین خورده دنیا هستند و روی آن می غلطتند در حالی که به دنیا و «ما فیها» چسبیده اند و از غیر دنیا (یعنی خدا و معاد و و معنویت و...) منصرف و روی گردان و غافل هستند همه اینها به منظور امتحان و آزمایش انسان ها است . و سپس خداوند مُتعال پس از گذشتن اندک زمانی همه امور دنیوی و زمینی را که بشر به آن ها دل بسته است با خاک یکسان نموده و از چشم و دل آدمی میاندازد ( ثُمَّ جَعَلَ ما عَلَیها بَعدَ أَیّامِِ قَلائِلَ صَعیداََ جُرُزاََ ) به گونه ای که چیزی جز بطلان و پوچی و سراب را برای انسان آشکار نمی سازد. همه اینها همانند ماجرای اصحاب کهف از آیات و نشانه های قدرت الهی هستند . آیت و نشانه الهی درباره اصحابِ کهف نیز جاری و محقق شد و خداوند مُتعال در آن هنگامی که آنها در کُنج و عُمق و وسط غاری بودند سیصد سال شمسی خواب را بر آنان مسلط نمود . (وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِئَةٍ سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً. آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند ، و نُه سال (نیز) بر آن افزودند. «سوره کهف آیه25») و وقتی که آنها را از خوابشان مبعوث و برانگیخت و بیدارشان نمود خیال کردند که مَکث و اقامت و درنگشان در آن غار فقط یا یک روز و یا پارهای از یک روز بوده است (وَ کَذَلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءلُوا بَیْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ... .اینگونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند، یکی از آنها گفت: چه مدت خوابیدید؟! گفتند: یک روز، یا بخشی از یک روز! سوره کهف آیه 19.) . . مرحوم علامه طباطبایی در دو صفحه بعد (ص264 از المیزان جلد 13) در ادامه تفسیر آیه نُهُم از سوره کهف چنین می فرماید : وَ قَد تَبَیَّنَ مِمّا تَقَدَّمَ فِی وَجهِ اِتِّصالِ القِصَّةِ أَنَّ مَعنَى الآیَةِ : بَل ظَنَنتَ أَنَّ أَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیمِ - وَ قَد أَنامَهُمُ اللهُ مِئاتِِ مِنَ السِّنینَ ثُمَّ أَیقَظَهُم فَحَسِبُوا أَنَّهُم لَبِثُوا یَوماََ أَو بَعضَ یَومِِ - کانُوا مِن آیاتِنا آیَةََ عَجیَبةََ کُلَّ العَجَبِ؟ لا وَ لَیسُوا بِعَجَبِِ وَ ما یَجرِی عَلَى عامَّةِ الإِنسانِ مِن اِفتِتانِهِ بِزِینَةِ الأَرضِ وَ غَفلَتِهِ عَن أَمرِ المَعادِ ثُمَّ بَعثِهِ وَ هُوَ یَستَقِلُّ اللَبثَ فِی الدُّنیا آیَةُُ جارِیَةُُ تُضاهِی آیَةَ الکَهفِ.
یعنی از مطالبی که در جهت اتصال آیاتِ قصه کهف با آیات پیشین گفته شد روشن شد که معنای آیه نُهُم از سوره کهف (أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَباً) چنین است: آیا تو گمان کرده اى که داستان و قصه اصحاب کهف و رَقیم - که خداوند صدها سال آنها را به خواب بُرد و سپس بیدارشان نموده و گمان کردند یک روز و یا پاره اى از یک روز خوابیدند - آیت و نشانه ای عجیب و شگفت انگیز از آیات ما است ؟ نه ، ماجرای آنها هیچ عجیب نیست زیرا آنچه که بر عموم مردم جاری می شود و بر آنها مى گذرد که سالها فریفته و مفتون و دلداده زندگى مادى و امور دُنیَوی و زرق و برق و زر و زیور زمینی شده اند و در غفلت و بی خبری از معاد زندگی را سپری کرده اند و سپس در روز قیامت و عرصه محشر ، مبعوث و برانگیخته و محشور می شوند و زندگى چندین ساله دنیاىی خود را ناچیز (یک روز و یا ساعتى از یک روز) می شمارند ، این ماجرای عموم مردم شبیه همان ماجرای اصحاب کهف است و دست کمى از سرگذشت اصحاب کهف ندارد. اگر بنای بر تعجب و شگفتی باشد باید بر سرگذشت و ماجرای این مردم هم تعجب و شگفتی نمود و چه بسا ماجراهای این مردم شگفت انگیزتر باشد ؟!!! به این معنا که واقعا می تواند جای شگفتی و تعجب باشد که این مردم با وجود پیامبر درونی یعنی عقل و فطرت و با وجود همه تعالیم آسمانی و اِنذار و بشارت ها و هدایت ها از سوی انبیاء و سفیران الهی(پیامبران بیرونی) باز در باغِ غفلت و جهالت چرا می کنند و دل به امور فریبنده و فناپذیر دنیوی می بندند و از خداوند و آفریدگارشان و نیز از معاد و معنویت غفلت و اِعراض می کنند .
* فَمَکثُ کُلِّ إِنسانِِ فِی الدُّنیا وَ اشتِغالِهِ بِزَخارِفِها وَ زَِیناتِها وَ تَوَلُّهِهِ إِلَیها ذاهِلاََ عَمّا سِواها ، آیَةُُ تُضاهِی فِی مَعناها آیَةَ أَصحابِ الکَهفِ وَ سَیَبعَثُ اللهُ النّاسَ مِن هذِهِ الرَّقدَةِ فَیَسأَلُهُم " ... کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنینَ * قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ ": المؤمنون: 112 و 113 " . ... کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ .": الأحقاف: 35 . فَما آیَةُ أَصحابِ الکَهفِ بِبَِدعِِ عَجیبِِ مِن بَینِ الآیاتِ بَل هِیَ مُتَکَرِّرَةُُ جارِیَةُُ ما جَرَتِ الأَیّامُ وَ اللَّیالِی عَلَى الإِنسانِ.
پس مَکث و اقامتِ هر انسانی در دنیا (با اشتغالش به زَخارِف و امور رنگارنگ و زیبایی های دنیوی و سرگشتگی و دلدادگی به آن ها در حالی که به دنیا و «ما فیها» چسبیده و از غیر دنیا یعنی خدا و معاد و معنویت و... ذاهِل و غافل است) نشانه و آیتی همانند آیتِ اصحاب کهف است. همانگونه که اصحاب کهف وقتی که خداوند متعال آنها را از خوابشان مبعوث و برانگیخت و بیدارشان نمود خیال کردند که مَکث و اقامت و درنگشان در آن غار فقط یک روز و یا پارهای از یک روز بوده است انسانها هم وقتى که روز موعود فرا می رسد خیال و گمان مىکنند که یک روز و یا پاره اى از یک روز در دنیا (و در عالم برزخ و قبر) مکث و اقامت کردهاند . در سوره مؤمنون آیات 112 و 113 آمده است که خداوند متعال در روز قیامت و رستاخیز انسان ها را از این خواب و غفلت طولانی (که در دنیا به آن مبتلا بودند ) بیدار می کند و از آنها می پرسد که :"... کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنینَ . چند سال در روى زمین توقف و زندگی کردید؟ . قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ. (در پاسـخ) مىگویند: «تنها به اندازه یک روز، یا قسمتى ازیک روز درنک و اقامت و زندگی کردیم !! . و نیز در سوره اَحقاف آیه 35 آمده است که :... کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ . هنگامی که وعده هایی را که به آنها داده می شود ببینند ، احساس می کنند که گویی فقط ساعتی از یک روز ( در دنیا ) توقّف داشتند .
پس آیت و نشانه و ماجرای اصحاب کهف ، نخستین حادثه نوظهور و اولین پیشامد عجیب و شگفت انگیز از میان آیات الهی نبوده و نیست تا اینکه مایه شگفتی و تعجب باشد بلکه این قبیل حوادث و آیات همیشه بوده و هست و تا وقتی که روز ها و شب ها بر انسان ها جریان دارد همانندِ مسئله اصحاب کهف نیز برای انسان ها جاری است و تکرار می گردد . لذا بر همه ما انسان ها لازم است که قبل از اینکه قیامت برپا شود از خواب غفلت خارج شویم و زندگی و عمر خود را در طریقی قرار دهیم که مورد رضایت و خوشنودی پروردگار باشد همانگونه که اصحاب کهف مسیر زندگی شان به سوی خداوند و یکتاپرستی و توحید و نفی شرک بوده است .
ادامه دارد ........
*تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی+با ترجمه و شرح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت اول
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت دوازدهم
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
... سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءََ ظَاهِراً وَ لَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَداً (22) وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَداً (23) إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ وَ اذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسَى أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَداً (24) وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِئَةٍ سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً (25) قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَ لَا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَداً (26) .
گروهی خواهند گفت: (آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!) و گروهی می گویند: (پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود. ) -همه اینها سخنانی بی دلیل است- و گروهی می گویند: (آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود. ) بگو: (پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!) جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو ، و از هیچ کس جز خدا درباره آنها سؤال مکن . (22) .و هرگز در مورد کاری نگو : (من فردا آن را انجام می دهم). (23) .مگر اینکه خدا بخواهد . و هرگاه فراموش کردی و «اِن شاءَ اللهُ» نگفتی ، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور ، و بگو : (امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند) (24) .آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند ، و نُه سال (نیز) بر آن افزودند. (25) . [یهودیان در مورد مقدار توقّفِ اصحابِ کهف در آن غار از حضرت امیرالمؤمنین على (ع) سؤال کردند. آن حضرت در پاسخ به آنها فرمود: اقامت و توقف آنها در آن غار 309 بوده است . آنها گفتند: در کتاب ما 300 سال آمده است. آن حضرت فرمود : نُه سال اضافی به خاطر تفاوت سال شمسى و قمرى است . مَجمَعُ البَیان]بگو: (خداوند از مدت دَرنگ و اقامت و توقفشان در آن غار آگاهتر است، غیب آسمانها و زمین از آن اوست . راستی چه بینا و شنواست! . آنها هیچ وَلیّ و سرپرستی جز او ندارند . و او هیچ کس را در حُکم و فرمان و فرمانروایی خود شرکت نمی دهد و از کسی در باره چیزی اجازه و مشورت نمی گیرد) (26) .
ادامه دارد ........
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت دوازدهم
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
*تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی+با ترجمه و شرح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت اول
***نسیم معرفت***
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت سیزدهم
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
بَیانُُ (تبیین و تفسیر آیات)
* اَلآیاتُ تَذکُرُ قِصَّةَ أَصحابِ الکَهفِ وَ هِیَ أَحَدُ الأُمُورِ الثَّلاثَةِ الَّتِی أَشارَتِ الیَهُودُ عَلَى قُرَیشِِ أَن تَسأَلَ النَّبِیَّ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) عَنها وَ تَختَبِرَ بِها صِدقَهُ فِی دَعوَى النُّبُوَّةِ : قِصًّةُِ أَصحابِ الکَهفِ وَ قِصَّةُِ مُوسَى وَ فَتاهُ وَ قِصَّةُِ ذِی القَرنَینِ عَلَى ما وَرَدَت بِهِ الرِّوایةُ غَیرَ أَنَّ هذِهِ القِصَّةَ لَم تُصَدَّر بِما یَدُلُّ عَلَى تَعَلُّقِ السُّؤالِ بِها کَما صُدِّرَت بِهِ قِصَّةُ ذِی القَرنَینِ : "وَیَسْأَلُونَکَ عَن ذِی الْقَرْنَیْنِ.. " اَلآیَةَ وَ إِن کانَ فِی آخِرِها بَعضُ ما یَشعُرُ بِذلِکَ کَقَولِهِ : "وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَداً... " عَلى ما سَیَجیءُ .
این آیات ، قِصّه و ماجرای اصحاب کهف را ذکر می کند و قصه و داستانِ اصحاب کهف یکی از امور سه گانه و یا یکی از آن سه سؤالی است که یهودی ها (جهت پرسش و سؤال از پیامبر اکرم صَ) برای مشرکینِ قُریش جمع آوری و تهیّه و طرح کردند تا از رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) پرسش کنند و بدین وسیله آن حضرت را در صدقِ ادّعای نبوتش موردِ اِختِبار و امتحان و آزمایش قرار دهند که آیا در این ادّعا راست می گوید یا نه !!! . آن سؤال ها و امور سه گانه بطوری که در قرآن و روایات ، وارد شده است عبارتند از : 1-قِصًّه و ماجرای أَصحابِ کَهف 2- قصه و ماجرای حضرت موسی (ع) و آن جوانی که در مسیرشان به سمتِ مَجمَعُ البَحرَین همراه و همسفرش بود 3- قصه و ماجرای ذُو القَرنَین . لکن در مورد قصه و داستان اصحاب کهف در ابتدای آیات مربوط به اصحاب کهف ، لفظ و عبارتی همانند (یَسْأَلُونَکَ) که دالّ و بیانگر سؤال و پرسشِ صریح از رسولخدا (صَ) باشد ، صریحا نیامده است آنگونه که این لفظ و عبارت یعنی (یَسْأَلُونَکَ) در ابتدای آیاتی که بیانگر داستان ذوالقرنین است بطور صریح آمده است و بیانگر آن است که ماجرای ذوالقرنین را صریحا از رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) سؤال کردند. مثلا در آیه 83 از سوره کهف در رابطه با قِصّه ذوالقرنین چنین آمده است : وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً .
ادامه دارد ........
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت سیزدهم
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***********************************************
*تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی+با ترجمه و شرح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت اول
تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت یازدهم
با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَباً (9) إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً (10) فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً (11) ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَداً (12) نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى (13) وَ رَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَهاً لَقَدْ قُلْنَا إِذاً شَطَطاً (14) هَؤُلَاء قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّوْلَا یَأْتُونَ عَلَیْهِم بِسُلْطَانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِباً (15) وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحمته و یُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقاً (16) وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ هُمْ فِی فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِیّاً مُّرْشِداً (17) وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ کَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً (18) وَ کَذَلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءلُوا بَیْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُم بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى طَعَاماً فَلْیَأْتِکُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَ لْیَتَلَطَّفْ وَ لَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً (19) إِنَّهُمْ إِن یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَ لَن تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً (20) وَ کَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَاناً رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِداً (21)
آیا گمان کردی اصحابِ کَهف و رَقیم (که همان اصحاب کهف است) از آیات عجیب ما بودند؟! (9) .زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: (پروردگارا ما را از سوی خودت رحمتی خاص عطا کن ، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز) (10) .ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زدیم، و سالها در خواب فرو رفتند. (11) .سپس آنان را برانگیختیم تا بدانیم (و این امر آشکار گردد که) کدامیک از آن دو گروه از اصحابِ کهف حسابِ مدت خوابشان را بهتر داشته اند. . (12) .ما داستان آنان را بحق برای تو بازگو می کنیم، آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم.(13) .و دلهایشان را مُحکم ساختیم در آن موقع که قیام کردند و گفتند: (پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است، هرگز غیر او معبودی را نمی خوانیم، که اگر چنین کنیم، سخنی بگزاف گفته ایم. (14) .این قومِ ما هستند که معبودهایی جز خدا انتخاب کرده اند، چرا دلیل آشکاری (بر این کار) نمی آورند؟! و چه کسی ظالم تر است از آن کس که بر خدا دروغ ببندد؟!) (15) .و (به آنها گفتیم:) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا می پرستند کناره گیری کردید، به غار پناه ببرید ، که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما می گستراند، و در این امر ، آرامشی برای شما فراهم می سازد! (16) .و (اگر در آنجا بودی) خورشید را می دیدی که به هنگام طلوع ، به سمت راست غارشان متمایل می گردد، و به هنگام غروب ، به سمت چپ، و آنها در محل وسیعی (در عمق و وسط) از آن (غار) قرار داشتند، این از آیات خداست! هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست، و هر کس را گمراه نماید، هرگز وَلیّ و راهنمایی برای او نخواهی یافت! (17) . و (اگر به آنها نگاه می کردی) می پنداشتی بیدارند، در حالی که در خواب فرو رفته بودند !! و ما آنها را به سمت راست و چپ می گرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگِ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می کرد). اگر نگاهشان می کردی، از آنان می گریختی، و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر می شد! (18) .اینگونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند، یکی از آنها گفت: (چه مدت خوابیدید؟!) گفتند: (یک روز، یا بخشی از یک روز!) (و چون نتوانستند مدت خوابشان را دقیقا بدانند) گفتند: (پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است . اکنون یک نفر از خودتان را با این سِکّه ای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزه تری دارند ، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. اما باید دقت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد. (19) .چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان می کنند، یا شما را به آیین خویش بازمی گردانند، و در آن صورت، هرگز روی رستگاری را نخواهید دید) (20).و اینچنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است، و در پایان جهان و قیام قیامت شکی نیست . در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی میگفتند: (بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند ! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!) ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: (ما مسجدی در کنار (مَدفَن) آنها می سازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود. ) (21) ... ادامه دارد...
*تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی+با ترجمه و شرح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت اول
.: Weblog Themes By Pichak :.