***نسیم معرفت***
بسم الله القادر المتعال
انا لله و انا الیه راجعون
سردار حاج قاسم سلیمانی توسط آمریکایی ها در عراق به شهادت رسید . او آسمانی بود و به آسمانیان پیوست . شهادت سردارِ اخلاص و رزم و فداکاری مایه عزت و افتخار برای او و سبب رسوایی عاملان این جنایت خواهد بود . انتقام بسیار کوبنده و سختی در انتظار جنایتکاران آمریکاست . شهادت این سردار شجاع و وفادار و ولایتمدار و مُخلص را به حضرت بقیّة الله الأَعظم امام عصر «عَجَلَ الله تعالی فَرَجَهُ الشَّریف» و رهبر عزیزمان حضرت آیت الله امام خامنه ای و به ملت شریف و با بصیرت ایران و همه دوستداران و حامیان حاج قاسم سلیمانی بویژه به خانواده مُعزّز و محترمش تسلیت می گوییم . سردار سلیمانی مجاهدی خستگی ناپذیر و نافِذُ البَصیرَة و دارای روحیه ای فوق العاده تأثیرگذار و امید آفرین بود . هر چند از دست دادن این سربازِ وفادار ولایت بر همه ما گران و سنگین است اما با شهادت این مجاهد فی سبیل الله روحیه مقاومت در ایران و منطقه و جهان بر ضد آمریکا و اسرائیل و گروه های تکفیری داعشی و مانند آنها صد چندان خواهد شد و هیج خللی در مسیر مقاومت اسلامی و مقابله و مبارزه با مستکبرین و در رأسشان آمریکای فتنه گر و متجاوز و ستمگر بوجود نخواهد آمد . روحش شاد و راهش پُر رهرو باد .
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
سیزدهم دی 1398 .
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
*************************************************
***نسیم معرفت***
آیا غار اصحاب کهف به سمت قطب شمال بوده یا سمت قُطبِ جنوب؟!!
*** وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ هُمْ فِی فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِیّاً مُّرْشِداً .
و (اگر در آنجا بودی) خورشید را می دیدی که به هنگام طلوع ، به سمت راست غارشان مُتمایل می گردد، و به هنگام غروب ، به سمت چپ، و آنها در محل وسیعی (در عُمق و وسط) از آن (غار) قرار داشتند، این از آیات خداست . هر کس را خدا هدایت کند ، هدایت یافته واقعی اوست، و هر کس را گمراه نماید، هرگز وَلیّ و راهنمایی برای او نخواهی یافت! . (سوره کهف .آیه 17) .
وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ کَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً .
و (اگر به آنها نگاه می کردی) می پنداشتی بیدارند، در حالی که در خواب فرو رفته بودند !! و ما آنها را به سمت راست و چپ می گرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگِ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می کرد). اگر نگاهشان می کردی از آنان می گریختی، و سر تا پای تو از ترس و وحشت پُر می شد! (سوره کهف آیه 18) .
قَولُهُ تَعالَى: «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ» إِلَى آخِرِ الآیَتَینِ(آیه 17 و 18 سوره کهف) . اَلتَّزاوُرُ هُوَ التَّمایُلُ مَأخُوذُُ مِنَ الزَّوْر بِمَعنَى المَیلِ ، وَ القَرْضُ : اَلقَطعُ ، وَ الفَجْوَةٍ : اَلمُتَّسَعُ مِنَ الأَرضِ وَ ساحَةُ الدّارِ وَ المُرادُ بِذاتِ الیَمینِ وَ ذاتِ الشِّمالِ : اَلجِهَةُ الَّتِی تَلِی الیَمینَ أَوِ الشِّمالَ أَوِ الجِهَةُ ذاتَ اِسمِ الیَمینِ أَوِ الشِّمالِ وَ هُما جِهَتَا الیَمینِ وَ الشِّمالِ . وَ هاتانِ الآیَتانِ تُمَثِّلانِ الکَهفَ وَ مُستَقَرَّهُم مِنهُ وَ مَنظَرَهُم وَ ما یَتَقَلَّبُ عَلَیهِم مِنَ الحالِ أَیّامَ لَبثِهِم فیهِ وَ هُم رُقُودُُ وَ الخِطابُ لِلنَّبِیِّ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) بِما أَنَّهُ سامِعُُ لا بِما أَنَّهُ هُوَ وَ هذا شائِعُُ فِی الکَلامِ وَ الخِطابُ عَلى هذَا النَّمَطِ یَعُمُّ کُلَّ سامِعِِ مِن غَیرِ أَن یَختَصَّ بِمُخاطَبِِ خاصِِّ . فَقَولُهُ : «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ هُمْ فِی فَجْوَةٍ مِّنْهُ» یَصِفُ مَوقِعَ الکَهفِ وَ مَوقِعَهُم فیهِ وَ هُم نائِمُونَ وَ أَمّا إِنامَتُهُم فیهِ بَعدَ الأُوِیِّ إِلَیهِ وَ مُدَّةِ لَبثِهِم فیهِ فَقَدِ اکتَفَی فِی ذلِکَ بِما أُشیرَ إِلَیهِ فِی الآیاتِ السّابِقَةِ مِن إِنامَتِهِم وَ لَبثِهِم وَ ما سَیَأتِی مِن قَولِهِ : (وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ . سوره کهف آیه 25.) «إَلَخ» ، إِیثاراََ لِلإِیجازِ .
[تفسیراَلمیزان ج 13 ص272]
کلمه «تَزاوُر» به معناى مَیل و تمایُل است که از ماده «زَوْر» به معناى مَیل گرفته شده است . و کلمه «قَرْض» به معناى قطع و بریدن است . و کلمه «فَجْوَة» به معناى زمین پهناور و وسیع و فضاى خانه است و مراد از «ذاتَ الْیَمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ» : 1- یا آن جهتی است که در سَمت راست یا چپِ انسان و به عبارت دیگر در طَرَفِ دستِ راست و طَرَفِ دستِ چپ قرار دارد 2- و یا آن جهت و جانبی است که دارای نامِ یَمین (راست) و شِمال (چپ) می باشد و به عبارت دیگر یا جانب و ناحیه و سَمت و طَرَفى است که به خود آن طرف ، راست و چپ گفته مى شود و به هر حال «یَمین» و «شِمال» به معنای سَمتِ راست و چپ که معروف گفته می شود .
این دو آیه شریفه ، غارِ اصحاب کَهف و محلِّ استقرارشان در آن و اوضاع و منطقه جغرافیایى آن و منظره و حالاتی که در ایّام اقامتشان در آنجا بر آنها گذشت را تَمثیل و تصویر و تَجَسُّم می نماید و مى فهماند که اصحاب کهف در غار در آن روزگارى که آنجا بودند چه حال و وضع و ویژگی داشتند و وقتى به خواب رفتند چگونه بودند.
خطاب در آیه(17 از سوره کهف) به نبیّ مُکرَّم اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) به عنوان اینکه آن جناب سامِع و شنونده خطاب است می باشد نه اینکه آن حضرت مخصوص به آن خطاب باشد بلکه روى سخن در این آیه شریفه با همه مردم است و این شیوه و روش سخن گفتن در کلام و خطابِ عُرفی شیوع و رواج دارد و در عُرف مردم مُتعارَف است که مثلاََ با کلام و سخنی یک نفر را مُخاطب قرار داده ولى همه افراد را اراده مى کنند بدون اینکه آن کلام به مُخاطب خاصّی اختصاص داشته باشد .
پس آیه شریفه «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ هُمْ فِی فَجْوَةٍ مِّنْهُ» موقعیّت و محلّ غار و نیز موقعیّت اصحاب کهف را که در آنجا به خواب رفتند وصف و توصیف و بیان مى کند و مى فهماند که خودِ غارِ کهف چه وضعی داشته و همچنین اصحاب کهف بعد از به خواب رفتن در چه وضع و حالتی بودند و اما اینکه بعد از رجوع به آن غار چطور به خواب رفتند و چقدر خوابشان طول کشید بیان نکرده است و نیز این آیه شریفه در این رابطه (که خوابشان چگونه بود و چقدر به درازا کشید) از باب ایجاز و اختصارِ در سخن به همان اشاراتى که در آیات قبل بوده و نیز به اشاراتى که به زودى در ذَیل جمله (وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ . سوره کهف آیه 25.) خواهد آمد اکتفاء نموده است . و به عبارت دیگر اگر آیه 17 سوره کهف به این خصوصیات نپرداخته به منظور ایثار و انتخاب و گزینشِ طریقِ اِیجاز و اختصار گویی بوده است.
*** اَلزَّور به فتح زاء : دیدن کردن- میل- قصد - جَناغ سینه - استخوانِ جَناغ سینه - جَناغ یا مَفصَل استخوان های سینه- اراده مُحکم - عقل- خِرَد- شَبَح و سیاهی که از دور پیدا است - دیدار کننده یا دیدار کنندگان- بزرگوار - آقا - رهبر - مِهتَر- پیشوا-کج کردن - کج شدن - خَم شدنِ جَناغ سینه ، زیارت کننده - خیال و شَبَح که در شب دیده شود ، بالاى میان سینه یا مُلتَقاى اطرافِ استخوانهاى سینه - « فَرَسٌ عَرِیضُ الزَّوْر »: اسبِ فراخ سینه - نیروى تصمیم و اراده . این واژه در مفرد و مُثَنّى و جمع یکسان بکار مى رود ؛ « رجُلٌ زَوْرٌ »: مرد زائر و زیارت کننده ، « رِجالٌ زَوْرٌ : مردان زائر » و « نِساءٌ زَوْرٌ : زنان زائر»
..... ..... ادامه مطلب ..... پایگاه اندیشوران حوزه یا سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
************************************
*تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی+با ترجمه و شرح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت اول
***نسیم معرفت***
به نام خدا
** اَحسَنُ الحَدیث بودن قرآن به چه معنا است؟+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلی ذِکْرِ اللَّهِ ذلِکَ هُدَی اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ . خداوند بهترین سخن را نازل کرده ، کتابی که آیاتش ( هماهنگ و هم صدا، و از نظر لطف و زیبائى و عمق بیان) همانند یکدیگر است آیاتی مکرّر دارد ( با تکراری شوق انگیز ) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان می ترسند می افتد سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا می شود این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی می کند و هر کس را خداوند گمراه سازد ، راهنمایی برای او نخواهد بود. (سوره زمر آیه 23 .)
«اَحسَنُ الحَدیث» از دو کلمه مرکّب شده است : اَحسَن + الحَدیث .أَحْسَنَ الْحَدِیثِ یعنی زیباترین کلام و بهترین سخن . لغتشناسان هر نو ظهورى اَعمّ از شىء و سخن و خبر را حدیث می گویند که رایجترین معناى حدیث در قرآن، همان معنای سخن و کلام و گفتار است . کلمه حدیث 23 بار در قرآن ذکر شده است . مُفسِّران ، نوآورىها و تازگى و نو بودن نزول قرآن در مقایسه با کتابهاى آسمانى پیشین ، و نیز کلام و خبر جدید بودن آن را دلیل وصف یا نامگذارى قرآن به حدیث مىدانند. همچنین متکلّمان و مُفسِّرانِ طرفدارِ نظریه حدوثِ قرآن ، نامگذارى این کتاب به حدیث را شاهدى بر ادعاى خود مىشمارند . قرآن نه تنها «حدیث» بلکه نیکوترین حدیث و سخن یعنی (اَحسَنُ الحَدیث) به شمار مىآید و آیاتش (در لطف، زیبایى، عمق و محتوا) همانند یکدیگر است. در حالى که بسیارى از مفسران، اَحسَنُالحَدیث را به معناى نیکوترین کلام مىدانند برخى با عنایت و توجه به مفهوم و معنای تکرار که در« مَثانِى و مُتشابِه» نهفته است که با داستانهاى مکرَّر قرآن مناسبت دارد و نیز با توجه به کلمه (حَدیثُ مُوسی) در آیه 9 از سوره طه (وَ هَلْ أَتاکَ حَدیثُ مُوسی) و شأن نزول این آیه ، اَحسَنُالحَدیث در آیه 23 زُمَر را به «اَحسنُالقَصَص» تفسیر کردهاند. ( دائِرةُ المَعارِف قرآن کریم جلد 2، صفحه 298-300. )
علامه محمد تقی مصباح یزدی در کتاب قرآن شناسی جلد اول صفحه 41 در باره معنای کلمه «اَحسَنُ الحَدیث» و «حدیث» چنین می گوید : [ کلمه «حَدیث» در چهار مورد بر قرآن اطلاق شده است؛ مانند فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِّثْلِهِ إِن کَانُوا صَادِقِینَ. (سوره طور:آیه 34) «پس سخنی همانند آن را بیاورند اگر راستگویاناند». همچنین احتمالاً مقصود از حدیث در آیه 185 سوره اعراف و 50 مرسلات، قرآن است؛ اما وصف «اَحسَنُ الحَدیث» که فقط در آیه 23 سوره زُمَر آمده، حتماً در مورد قرآن است. واژه «حدیث» به دو معنا به کار میرود: یکی به معنای تازه و جدید، و دیگری به معنای سخن و کلام؛ گرچه اصل و ریشه این واژه به معنای «تازه» است و شاید در کلام هم به همین عنایت که اجزای آن، یکی پس از دیگری و تازه به تازه به وجود میآید، استعمال شده است. این واژه، در مورد خواب دیدن نیز به لحاظ آنکه نوعی گفتوگو است، به کار میرود؛ ولی در کاربرد فعلی آن، عنایتی به تازه بودن مفهوم و مضمون کلام نیست؛ بنابراین، «حدیث» هنگامی که در مورد قرآن به کار میرود، به معنای «سخن» و «احسن الحدیث» به معنای بهترین سخن است.]
در برخی از روایات از قرآن کریم به عنوان (اَحسَنُ الحَدیث) یاد شده است چنانکه در روایتی از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است که فرمود : وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَیْرِ عِلْمِهِ کَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِی لَا یَسْتَفِیقُ مِنْ جَهْلِهِ بَلِ الْحُجَّةُ عَلَیْهِ أَعْظَمُ وَ الْحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَلْوَمُ . و قرآن را بیاموزید، که بهترین گفتار است، و آن را نیک بفهمید که بهار دلهاست. از نور آن شفا و بهبودى خواهید که شفاى سینه هاى بیمار است، و قرآن را نیکو تلاوت کنید که نافع ترین و سود بخش ترین داستانهاست، زیرا عالمى که به غیر علم خود عمل کند،همچون جاهل سرگردانى است که از بیمارى نادانى شفا نخواهد گرفت، بلکه حجّت بر او قویتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پیشگاه خدا سزاوارتر به نکوهش است. (نهج البلاغه فیض الأسلام خطبه 109 ) گسترده ترین و بیشترین بحث درباره آیه 23 سوره زُمَر درباره نامگذارى قرآن به «اَحسَنُ الحَدیث» است . اغلبِ مُفسِّران در باره اََحسَنُ الحَدیث بودن قرآن به جنبههاى لفظى و یا معنایى قرآن پرداختهاند و یکی از جامعترین دیدگاهها در باره اَحسن الشحدیث بودن قرآن ، نظر فخر رازى است که هر دو بُعد یاد شده را در نظر داشته است . قرآن کریم بواسطه جامعیت و حقانیت و استواری و فصاحت و بلاغت و لطف و زیبایی و عمق و محتوا به عنوان اَحسنُ الحَدیث نامیده شده است . در کتاب المیزان جلد 17 صفحه 271 ذیل آیه 23 از سوره زُمَر چنین آورده است : [ فَقَولُهُ تَعالَی : « اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ » هُوَ القُرآنُ الکَریمُ وَ الحَدیثُ هُوَ القَولُ کَما فِی قَولِهِ تَعالی فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِّثْلِهِ (سُورةُ الطُّور . اَلآیَة 34) وَ قَولُهُ : فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ (سُورَةُ المُرسَلات. اَلآیَة50) فَهُوَ اَحسَنُ القَولِ لِاشتِمالِهِ عَلی مَحضِ الحَقِّ الَّذی لا یَأتیهِ الباطِلُ بَینَ یَدَیهِ وَ لا مِن خَلفِهِ . یعنی مـنـظـور از اَحسَنُ الحَدیث در کلام خداوند که فرمود : « اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ » قرآن کریم است و کلمه «حدیث» بـه مـعناى قول و سخن است همچنان که در آیه فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِّثْلِهِ و نیز در آیه فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ نیز به همین معنا است. پس قرآن اَحسَنُ الحَدیث و بهترین قول و سخن است بـه جهت ایـنـکـه مـشـتـمـل اسـت بـر آنچه که مـحـض حـق و حقیقت است حـقـى کـه هرگز بـاطـل به آن راه پیدا نمی کند نه در عصر نزولش، نه بعد از آن .]
سؤال : منظور از مُتَشابِهاََ و مَثانِی در آیه 23 ازسوره زُمَر چیست؟ پاسخ : [حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این پرسش چنین گفته است : کتابى است که آیاتش هماهنگ و هم صدا، و از نظر لطف و زیبائى و عمق بیان، همانند یکدیگر است . منظور از «تشابُِه» در اینجا کلامى است که قسمت هاى مختلف آن با یکدیگر همرنگ و هماهنگ مى باشد، هیچ گونه تضاد و اختلافى در میان آنها نیست، خوب و بد ندارد، بلکه یکى از یکى بهتر است. این درست بر خلاف کلمات انسان ها است که هر قدر در آن دقت شود، هنگامى که گسترده و وسیع گردد، خواه ناخواه اختلافات و تناقض ها و تضادهائى در آن پیدا مى شود، بعضى در اوج زیبائى است، و بعضى کاملاً عادى و معمولى، بررسى آثار نویسندگان معروف و بزرگ، اعم از نثر و نظم، نیز گواه زنده این مطلب است. اما کلام خدا قرآن مجید این چنین نیست انسجام فوق العاده و همبستگى مفاهیم، فصاحت و بلاغت بى نظیرى که در همه آیاتش حاکم است گواهى مى دهد که از کلام انسان ها نیست. سپس مى افزاید: ویژگى دیگر این کتاب این است که «مَثانِیَ» (مکرر است) . این تعبیر، ممکن است اشاره به تکرار مباحث مختلف داستانها، سرگذشت ها، مَواعِظ و اندرزها بوده باشد، اما تکرارى که هرگز ملالت آور نیست، بلکه شوق انگیز است و نشاط آفرین، و این یکى از اصول مهم فصاحت است که انسان به هنگام لزوم چیزى را براى تأثیر عمیق بخشیدن، تکرار کند، اما هر زمان به شکلى تازه و صورتى نو که ملالت خیز نباشد. به علاوه، مطالب مکرّر قرآن، مفسِّر یکدیگر است، و بسیارى از مشکلات از این طریق حل مى شود. بعضى نیز آن را اشاره به تکرار تلاوت قرآن و کهنه نشدن بر اثر تکرار تلاوت دانسته اند . و بعضى، اشاره به تکرار نزول قرآن که یک بار به صورت دفعى بر قلب پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) در «شب قدر» نازل شده، و یک بار هم به صورت تدریجى طى 23 سال . این احتمال نیز، وجود دارد که مراد، تکرار حقیقت قرآن در هر زمان و تجلّى تازه اى از عَینیّت آن با گذشت سال و ماه است. از میان این تفسیرها ، تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد، هر چند تضادى در میان آنها نیست، و جمع همه آنها ممکن است. + برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مکارم شیرازی] بعضی از مفسران از عبد الله بن مسعود نقل کرده اند که روزی جمعی از صحابه پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) که ملالت خاطری پیدا کرده بودند عرض کردند: ای رسولخدا چه می شد حدیثی برای ما بیان می کردی تا زنگار ملالت از دلهای ما بزداید؟ در اینجا بود که آیه 23 از زُمَر نازل شد و قرآن را به عنوان (اَحسَنُ الحَدیث ) معرفی کرد . این شان نزول با تغییرات متفاوتی در تفسیر کَشّافِ زمخشری ( جلد 4 صفحه 123 ) و تفسیر قُرطُبی و آلوسی و اَبُوالفُتوح رازی و غیر آن ذیل آیات مورد بحث آمده است . (تفسیر نمونه جلد 19 ص 431 ). و نیز سَعد بن ابى وقّاص نقل کرده است که قرآن به تدریج بر رسولخدا نازل مى گردید و پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) هم آن را براى مردم قرائت میفرمود سپس عده اى به پیامبر گفتند: یا رسول اللّه چه خوب بود اگر خبر و حدیث تازه اى براى ما ذکر مینمودى که این آیه نازل گردید.
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
.: Weblog Themes By Pichak :.