***نسیم معرفت***
آیا غار اصحاب کهف به سمت قطب شمال بوده یا سمت قُطبِ جنوب؟!!
*** وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ هُمْ فِی فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِیّاً مُّرْشِداً .
و (اگر در آنجا بودی) خورشید را می دیدی که به هنگام طلوع ، به سمت راست غارشان مُتمایل می گردد، و به هنگام غروب ، به سمت چپ، و آنها در محل وسیعی (در عُمق و وسط) از آن (غار) قرار داشتند، این از آیات خداست . هر کس را خدا هدایت کند ، هدایت یافته واقعی اوست، و هر کس را گمراه نماید، هرگز وَلیّ و راهنمایی برای او نخواهی یافت! . (سوره کهف .آیه 17) .
وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ کَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً .
و (اگر به آنها نگاه می کردی) می پنداشتی بیدارند، در حالی که در خواب فرو رفته بودند !! و ما آنها را به سمت راست و چپ می گرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگِ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می کرد). اگر نگاهشان می کردی از آنان می گریختی، و سر تا پای تو از ترس و وحشت پُر می شد! (سوره کهف آیه 18) .
قَولُهُ تَعالَى: «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ» إِلَى آخِرِ الآیَتَینِ(آیه 17 و 18 سوره کهف) . اَلتَّزاوُرُ هُوَ التَّمایُلُ مَأخُوذُُ مِنَ الزَّوْر بِمَعنَى المَیلِ ، وَ القَرْضُ : اَلقَطعُ ، وَ الفَجْوَةٍ : اَلمُتَّسَعُ مِنَ الأَرضِ وَ ساحَةُ الدّارِ وَ المُرادُ بِذاتِ الیَمینِ وَ ذاتِ الشِّمالِ : اَلجِهَةُ الَّتِی تَلِی الیَمینَ أَوِ الشِّمالَ أَوِ الجِهَةُ ذاتَ اِسمِ الیَمینِ أَوِ الشِّمالِ وَ هُما جِهَتَا الیَمینِ وَ الشِّمالِ . وَ هاتانِ الآیَتانِ تُمَثِّلانِ الکَهفَ وَ مُستَقَرَّهُم مِنهُ وَ مَنظَرَهُم وَ ما یَتَقَلَّبُ عَلَیهِم مِنَ الحالِ أَیّامَ لَبثِهِم فیهِ وَ هُم رُقُودُُ وَ الخِطابُ لِلنَّبِیِّ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) بِما أَنَّهُ سامِعُُ لا بِما أَنَّهُ هُوَ وَ هذا شائِعُُ فِی الکَلامِ وَ الخِطابُ عَلى هذَا النَّمَطِ یَعُمُّ کُلَّ سامِعِِ مِن غَیرِ أَن یَختَصَّ بِمُخاطَبِِ خاصِِّ . فَقَولُهُ : «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ هُمْ فِی فَجْوَةٍ مِّنْهُ» یَصِفُ مَوقِعَ الکَهفِ وَ مَوقِعَهُم فیهِ وَ هُم نائِمُونَ وَ أَمّا إِنامَتُهُم فیهِ بَعدَ الأُوِیِّ إِلَیهِ وَ مُدَّةِ لَبثِهِم فیهِ فَقَدِ اکتَفَی فِی ذلِکَ بِما أُشیرَ إِلَیهِ فِی الآیاتِ السّابِقَةِ مِن إِنامَتِهِم وَ لَبثِهِم وَ ما سَیَأتِی مِن قَولِهِ : (وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ . سوره کهف آیه 25.) «إَلَخ» ، إِیثاراََ لِلإِیجازِ .
[تفسیراَلمیزان ج 13 ص272]
کلمه «تَزاوُر» به معناى مَیل و تمایُل است که از ماده «زَوْر» به معناى مَیل گرفته شده است . و کلمه «قَرْض» به معناى قطع و بریدن است . و کلمه «فَجْوَة» به معناى زمین پهناور و وسیع و فضاى خانه است و مراد از «ذاتَ الْیَمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ» : 1- یا آن جهتی است که در سَمت راست یا چپِ انسان و به عبارت دیگر در طَرَفِ دستِ راست و طَرَفِ دستِ چپ قرار دارد 2- و یا آن جهت و جانبی است که دارای نامِ یَمین (راست) و شِمال (چپ) می باشد و به عبارت دیگر یا جانب و ناحیه و سَمت و طَرَفى است که به خود آن طرف ، راست و چپ گفته مى شود و به هر حال «یَمین» و «شِمال» به معنای سَمتِ راست و چپ که معروف گفته می شود .
این دو آیه شریفه ، غارِ اصحاب کَهف و محلِّ استقرارشان در آن و اوضاع و منطقه جغرافیایى آن و منظره و حالاتی که در ایّام اقامتشان در آنجا بر آنها گذشت را تَمثیل و تصویر و تَجَسُّم می نماید و مى فهماند که اصحاب کهف در غار در آن روزگارى که آنجا بودند چه حال و وضع و ویژگی داشتند و وقتى به خواب رفتند چگونه بودند.
خطاب در آیه(17 از سوره کهف) به نبیّ مُکرَّم اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) به عنوان اینکه آن جناب سامِع و شنونده خطاب است می باشد نه اینکه آن حضرت مخصوص به آن خطاب باشد بلکه روى سخن در این آیه شریفه با همه مردم است و این شیوه و روش سخن گفتن در کلام و خطابِ عُرفی شیوع و رواج دارد و در عُرف مردم مُتعارَف است که مثلاََ با کلام و سخنی یک نفر را مُخاطب قرار داده ولى همه افراد را اراده مى کنند بدون اینکه آن کلام به مُخاطب خاصّی اختصاص داشته باشد .
پس آیه شریفه «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ هُمْ فِی فَجْوَةٍ مِّنْهُ» موقعیّت و محلّ غار و نیز موقعیّت اصحاب کهف را که در آنجا به خواب رفتند وصف و توصیف و بیان مى کند و مى فهماند که خودِ غارِ کهف چه وضعی داشته و همچنین اصحاب کهف بعد از به خواب رفتن در چه وضع و حالتی بودند و اما اینکه بعد از رجوع به آن غار چطور به خواب رفتند و چقدر خوابشان طول کشید بیان نکرده است و نیز این آیه شریفه در این رابطه (که خوابشان چگونه بود و چقدر به درازا کشید) از باب ایجاز و اختصارِ در سخن به همان اشاراتى که در آیات قبل بوده و نیز به اشاراتى که به زودى در ذَیل جمله (وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ . سوره کهف آیه 25.) خواهد آمد اکتفاء نموده است . و به عبارت دیگر اگر آیه 17 سوره کهف به این خصوصیات نپرداخته به منظور ایثار و انتخاب و گزینشِ طریقِ اِیجاز و اختصار گویی بوده است.
*** اَلزَّور به فتح زاء : دیدن کردن- میل- قصد - جَناغ سینه - استخوانِ جَناغ سینه - جَناغ یا مَفصَل استخوان های سینه- اراده مُحکم - عقل- خِرَد- شَبَح و سیاهی که از دور پیدا است - دیدار کننده یا دیدار کنندگان- بزرگوار - آقا - رهبر - مِهتَر- پیشوا-کج کردن - کج شدن - خَم شدنِ جَناغ سینه ، زیارت کننده - خیال و شَبَح که در شب دیده شود ، بالاى میان سینه یا مُلتَقاى اطرافِ استخوانهاى سینه - « فَرَسٌ عَرِیضُ الزَّوْر »: اسبِ فراخ سینه - نیروى تصمیم و اراده . این واژه در مفرد و مُثَنّى و جمع یکسان بکار مى رود ؛ « رجُلٌ زَوْرٌ »: مرد زائر و زیارت کننده ، « رِجالٌ زَوْرٌ : مردان زائر » و « نِساءٌ زَوْرٌ : زنان زائر»
..... ..... ادامه مطلب ..... پایگاه اندیشوران حوزه یا سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
************************************
*تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی+با ترجمه و شرح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت اول
***نسیم معرفت***
تفسیر آیه 109 از سوره توبه :
ارزش کارها به نیّت خالص و پاک مربوط می شود نه به ظاهرِ اَعمال
آیا کسىکه بنیان (کار) خود را بر پایه تقوا و رضاى الهى قرار داده بهتر است، یا کسىکه بنیاد (کار) خویش را بر لبه پرتگاهى سُست و فرو ریختنى نهاده که او را در آتشِ دوزخ مىاندازد؟ خداوند گروه ستمگر را هدایت نمىکند.
سوره توبه آیه 109 .
معانی کلمات آیه :
بُنْیان : بنیان مصدر است، به معنى بنا کردن، ولى در آیه، به معناى مفعول (مَبنِىّ) است یعنى: ساختمان.
شَفا : شَفا: کنار، حاشیه. «شَفَا البِئرِ»: کنارِ چاه.
جُرُفٍ : (بر وزن شُتُر): کنار نهر که آب زیر آن را برده و تکّه تکّه مى افتد. جَرف (بر وزن عَقل): به معنى بردن است. عَلى هذا، جُرُفٍ در آیه به معنى مَجرُوف مى باشد.
هارٍ : هَور (به فتحِ هاء) سُقوط و انهدام، «هارَ البِناءُ ، اِنهَدَمَ وَ سَقَطَ». هارٍ، اسم فاعل است، به معنى ساقط شونده.
اِنْهارَ : اِنهِیار از ماده هَور به معناى سقوط و اِنهدام است. «فَانْهارَ بِهِ» : ساقط کرد آن را.
( تفسیر «اَحسَنُ الحَدیث»، استاد سیِّد علی اکبر قُرَشی )
نکته ها :
آیه قبل، مقایسه مسجد ضِرار و مسجد قُبا بود و در این آیه مقایسه بانیان آن دو مسجد است.
کلمهى «شَفا»، به معناى لبه و کناره ، «جُرُفٍ»، به معناى حاشیه نهر یا چاه که آب زیر آن را خالى کرده و پرتگاه شده است، و «هارٍ»، به معناى سُست مىباشد.
پیام ها :
1- ارزش کارها به نیّت آنان است نه ظاهرِ اعمال . مسجد قُبا براى خدا ساخته شد و مسجد ضِرار با انگیزه تفرقهافکنى!
« أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی»
2- بنیاد باطل بر باد است. «بُنْیانَهُ عَلی شَفا جُرُفٍ هارٍ»
3- گاهى مسجد، بانیان خود را به قعر دوزخ مىافکند. «فَانْهارَ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ»
4- سوء استفاده از مراکز مذهبى و باورهاى دینى مردم، ظلم است. «الظَّالِمینَ»
( تفسیر نور از اُستاد مُحسِن قرائتی . جلد 3 - صفحه 506 . )
http://wiki.ahlolbait.ir/%D8%A2%DB%8C%D9%87_109_%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87_%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87
.: Weblog Themes By Pichak :.